سیزده بدر
سلام
از دیروز بگم که اول صبح هوا ابری و باد هم شدید می وزید.
بعد ساعت 10بود که وزش باد اروم تر شد.وتا ما زدیم بیرون دیگه ساعت 12 بود.بارون هم می بارید.
وقتی همه وسایل چیده شد و چادر هم برپاشد من و صدرا رفتیم توی چادر تا وقتی که صدرا خوابید و من خوابوندمش تو ماشین.در این فاصله اقایون اتیش روشن کردند.
چای پهلوی این اتش درست شد وهم غذا.هوا هم که سرد بود.
سفره باز شد جاتون خالی غذای گرم اتیش پز-توی هوای سرد حسابی چسبید.هنوز سفره باز بود که بارون دوباره شروع شد. کم کم تند وتند تر هم شد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی